راه سوم: پیروزی پایدار با خرد، شجاعت و صبر استراتژیک
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، به نقل از ایبنا، دکتر محمد فنایی اشکوری در یادداشت خود تلاش می کند به این سوال پاسخ بگوید که تصمیمگیری عاقلانه درباره جنگ یا صلح به چه مولفههایی بستگی دارد؟ این استاد...
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، به نقل از ایبنا، دکتر محمد فنایی اشکوری در یادداشت خود تلاش می کند به این سوال پاسخ بگوید که تصمیمگیری عاقلانه درباره جنگ یا صلح به چه مولفههایی بستگی دارد؟ این استاد حوزه و دانشگاه به این نکته پرداخته است که برای رسیدن به آیندهای عزتمند و پایدار، نه صِرف صلح بههرقیمت پذیرفتنی است و نه جنگطلبی بیمنطق. راه درست، تصمیمگیری عاقلانه، مبتنی بر قدرت درونی، اخلاق، ایمان و درک واقعبینانه از شرایط است. تنها با ترکیب خرد، شجاعت، صبر و تقویت قدرت ملی میتوان از تنگناها عبور کرد و در برابر تهدیدها، نه تسلیم شد و نه گرفتار ویرانی. این یادداشت را می خوانید:
۱. اصل بنیادین: صلح، آرمانی برتر از جنگ
جنگ، با تمام ابعادش، مترادف است با ویرانی، ناامنی، نقض کرامت انسانی و رنجهای گستردهای که گاه تا نسلها ادامه مییابد. در برخی درگیریها، مهاجمان چنان بیرحمند که هیچ حد و مرزی برای جنایات خود قائل نمیشوند؛ از تخریب زیرساختها تا کشتار غیرنظامیان، از نابودی فرهنگ و ارزشها تا تجاوز جنسی گسترده. از این رو، پیشگیری از جنگ یک ضرورت عقلانی و اخلاقی است که عقل سلیم و ارزشهای انسانی بر آن تأکید دارند.
آرمان انسانهای حقطلب، زندگی همراه با صلح و امنیت همزیستی مسالمت آمیز است. اما صلح نیز به هر قیمتی پذیرفتنی نیست. صلحی که به بهای تسلیم در برابر ظلم، پذیرش سلطه یا از دست دادن هویت و کرامت انسانی به دست آید، نهتنها مطلوب نیست، بلکه پایدار هم نیست. صلح راستین باید بر پایه عدالت، احترام متقابل و حفظ عزت بنا شود، نه تحمیل و زورگویی.
۲. دفاع مشروع: خط قرمز مقاومت
حق دفاع در برابر تجاوز، اصلی طبیعی، انسانی و مورد تأیید ادیان، عرف بینالمللی و قوانین جهانی است. هیچ ملتی نباید به دلیل ترس از جنگ، تن به تحقیر، سلطه، خسارت اقتصادی و سرزمین یا نابودی هویت خود دهد. دفاع مشروع، نهتنها یک حق، بلکه وظیفهای اخلاقی برای حفظ استقلال، منافع ملی، عزت و ارزشهای یک جامعه است.
با این حال، این حق نباید به ابزاری برای جنگطلبی یا گسترش غیرضروری درگیری تبدیل شود. استقبال بیمحابا از جنگ، حتی به نام دفاع، میتواند به همان اندازۀ تسلیم در برابر دشمن، مخرب باشد. جنگ باید آخرین گزینه باشد و در صورت ناگزیری، باید به حداقل اقدامات لازم برای دفع تجاوز اکتفا کرد.
۳. عقلانیت در مواجهه با تهدید: سنجش هزینهها و فواید
وقتی دشمن جنگ را تحمیل میکند، مقاومت قاطع و جانانه وظیفهای اخلاقی و انسانی است. حماسه عاشورا با شعار «هیهات منّا الذلة» نمونهای الهامبخش از ایستادگی در برابر ظلم است که نشان میدهد در شرایطی خاص، مقاومت تا پای جان ارزشی والا و ضروری است.
اما همیشه انتخاب بین جنگ و ذلت نیست. گاهی تدبیر، گفتگو و صبر استراتژیک میتوانند راهحلهایی مؤثرتر باشند. صلح امام حسن (ع) نمونهای برجسته از عقلانیت استراتژیک است که با پذیرش شرایط سخت، اما عزتمندانه، از نابودی کامل اسلام در برههای حساس جلوگیری کرد. عقلانیت حکم میکند که پیش از ورود به نبرد، هزینهها و فواید آن (چه مادی و چه معنوی) بهدقت سنجیده شود. اگر مقاومت به قیمت نابودی همهچیز تمام شود، حفظ بخشی از ارزشها و ایجاد فرصت برای بازسازی، خردمندانهتر است.
۴. توازن قوا: واقعیتهای جنگ نابرابر
درگیری با دشمنی که از نظر نظامی، اقتصادی یا سیاسی بهمراتب قدرتمندتر است، بدون محاسبه دقیق پیامدها، میتواند به فاجعهای جمعی منجر شود. در چنین شرایطی، پذیرش صلح موقت حتی با دادن برخی امتیازات به دشمن میتواند فرصتی برای بازسازی توان داخلی، تقویت بنیه دفاعی و تغییر معادلات قدرت در آینده فراهم کند.
این رویکرد نشانه ضعف نیست، بلکه نوعی مدیریت بحران است که با هدف حفظ منافع بلندمدت اتخاذ میشود. تاریخ معاصر نمونههای متعددی از این استراتژی دارد؛ برای مثال، بسیاری از جنبشهای مقاومت با صبر استراتژیک و تقویت توان داخلی، در نهایت توانستهاند معادلات قدرت را به نفع خود تغییر دهند، مانند مقاومت ملت ویتنام در برابر قدرتهای استعماری یا جنبشهای آزادیبخش در آفریقا.
۵. درسهای تاریخی: تعادل میان صلح و قیام
دو نمونه برجسته از تاریخ اسلام، یعنی صلح امام حسن (ع) و قیام امام حسین (ع)، درسهایی عمیق برای درک تعادل میان صلح و مقاومت ارائه میدهند:
صلح امام حسن (ع): در شرایطی که ادامه جنگ به نابودی کامل اسلام اصیل منجر میشد، پذیرش صلح تاکتیکی، نشانهای از آیندهنگری و عقلانیت بود. این صلح، با وجود دشواریها، بقای اسلام و ارزشهای آن را تضمین کرد.
قیام امام حسین (ع): در شرایطی که پذیرش ذلت به معنای نابودی هویت و ارزشهای اسلامی بود، مقاومت تا پای جان، حماسهای بیبدیل آفرید که تا ابد الهامبخش است.
تفاوت این دو رویکرد ناشی از شرایط متفاوت تاریخی و استراتژیک است. نه هر صلحی به معنای سازش است و نه هر جنگی لزوماً حماسهای عزتمند. تشخیص شرایط و انتخاب راهبرد مناسب، کلید موفقیت است.
۶. نقش اخلاق در تصمیمگیری
تصمیمگیری در مواجهه با جنگ و صلح، تنها به محاسبات مادی و نظامی محدود نمیشود. اخلاق، کرامت انسانی و ارزشهای معنوی باید در مرکز تصمیمگیری قرار گیرند. صلحی که به قیمت تحقیر یک ملت یا نابودی هویت آن تمام شود، صلح نیست، بلکه بردگی است. جنگی که بدون ضرورت و محاسبه، به نابودی منابع و ارزشهای یک جامعه منجر شود، حماسه نیست، بلکه فاجعه است.
اخلاق ایجاب میکند که حتی در جنگ، اصول انسانی مانند اجتناب از آسیب به غیرنظامیان و حفظ کرامت انسانی رعایت شود. همچنین، در صلح، باید از هرگونه توافقی که عزت و استقلال را زیر سؤال ببرد، پرهیز کرد. این اصول اخلاقی، بهعنوان قطبنمایی برای تصمیمگیری، تضمینکننده انتخاب مسیری عادلانه و عزتمندانه هستند.
۷. حاصل سخن: جستجوی راه میانه با خرد و شجاعت
صلح، آرمانی والاست، اما نه به بهای ذلت و تسلیم. جنگ، فاجعهای ویرانگر است، اما گاهی ناگزیر. تصمیمگیری در این میان باید بر پایه عقلانیت، محاسبه دقیق هزینهها و فواید (چه مادی و چه معنوی) و در نظر گرفتن شرایط زمانی و مکانی صورت گیرد.ذلتپذیری در برابر ظلم محکوم است، اما جنگطلبی بیمحاسبه نیز به همان اندازه ویرانگر است. در بسیاری از موارد، راه سومی وجود دارد که نه تسلیم است و نه ماجراجویی، بلکه مسیری است که با خرد، شجاعت و صبر استراتژیک به پیروزی پایدار منجر میشود.
در نهایت، انتخاب میان صلح و جنگ نیازمند بصیرتی است که شرایط زمانه، توان داخلی و ارزشهای بنیادین را بهدقت سنجیده و با حکمت و شجاعت، بهترین مسیر را برگزیند. این بصیرت، همراه با پایبندی به اصول اخلاقی، میتواند راه را برای آیندهای عزتمند و پایدار هموار کند. راه غلبه بر این گردنه های صعب و نجات از این تنگناهای سخت، قدرتمند شدن است. قدرت (البته ذیل ایمان و اخلاق) بالاترین راه برای مصونیت از جنگ و ذلت است.
۲۱۶۲۱۶
بدون نظر! اولین نفر باشید