راز همبستگی ناگسستنی ایرانیان؛ درسهایی از آخرین دفاع ملی / «سوگیری اقتدار» با «سوگیری اعتماد» فرق دارد
گروه اندیشه: مطلب زیر یادداشت روزنامه اعتماد است. اشکان تقی پور نویسنده یادداشت کارشناس ارشد فرهنگ و زبانهای باستانی ایران و دکترای مدیریت، در مطلب خود به تحلیل و تفسیر “همبستگی ملی” در جریان یک...
گروه اندیشه: مطلب زیر یادداشت روزنامه اعتماد است. اشکان تقی پور نویسنده یادداشت کارشناس ارشد فرهنگ و زبانهای باستانی ایران و دکترای مدیریت، در مطلب خود به تحلیل و تفسیر “همبستگی ملی” در جریان یک واقعه دفاعی اخیر میپردازد. نویسنده با استناد به شاهنامه فردوسی و با مقایسه این رویداد با جنگ ایران و عراق، بر اهمیت مفهوم “میهن” و “هویت ملی” تأکید میکند.نویسنده معتقد است که موفقیت ایران در دفاع اخیر، نه فقط به دلیل قدرت نظامی، بلکه به خاطر اتحاد همگانی و ملت حول محور “میهن” و “ایران” بوده است. این همبستگی، که در بزنگاههای تاریخی مانند بلایای طبیعی یا رویدادهای ورزشی نیز خود را نشان میدهد، باارزشترین سرمایه اجتماعی است.نویسنده در ادامه، راهکارهایی را برای حفظ این سرمایه اجتماعی ارائه میدهد. او معتقد است تغییر رویکرد حاکمیت یکی از راهکارهای اساسی است. او پیشنهاد میکند که حاکمیت باید از رویکرد صرفاً مبتنی بر اقتدار به رویکرد مبتنی بر اعتماد تغییر جهت دهد.و بر این اساس گفتمان داخلی برد-برد را راه اندازی کند. از نظر تقی پور، شنیدن صدای مردم، و رفع سوءمدیریتها و تبعیضها از اهمیت بالایی برخوردار است که مقابله صحیح با آن ها می تواند به افزایش مشارکت اجتماعی، منتهی شود. ضمن این که افزایش مشارکت اجتماعی دارای راه کارهایی چون تشکیل سازمانها و تشکلهای مختلف فراهم می شود. در نهایت، نویسنده تأکید میکند که پایداری و اقتدار ملی، تنها از طریق ایجاد اعتماد عمومی و مشارکت فراگیر به دست میآید و این امر، هرگونه اندیشه سوءاستفاده دشمنان را از بین میبرد. این یادداشت در زیر از نظرتان می گذرد:
****
در روزهای پس از دفاع ملی و میهنی و جنگ تحمیلی دوم به شکل طبیعی در یک جامعه پویا با قدمتی هزاران ساله در تمدنسازی مبتنی بر فرهنگ زیست بوم، تفاوتها و سوگیریها هویدا میشود. آنچه علاوه بر قدرت دفاعی بازدارنده موشکی و دفاع جانانه پدافندی مدافعان سرزمینمان، سبب اصلی سربلندی ایران در این جنگ تحمیلی نام گرفت، قطعا اتحاد همگانی در بزنگاه تاریخی دفاع از کشور آنهم بدونِ هیچگونه سوگیری و تنها با تکیه بر کلیدواژه «میهن» و در معنای خاص آن «ایران» بود. بارها به بهانههای گوناگون نوشتهام که یک بیت از فردوسی بزرگ از هزارهای پیش که شأن سروده شدن آن تذکر به خودمان است، میتواند بیانگر قدرت منسجمکننده نهفته در این شاخص باشد:
«زن و کودک و بوم ایرانیان
به اندیشه بد منِه در میان»
در این بیت از شاهنامه، فردوسی متذکر میشود که مبادا زر، زور، غرور و وسوسههای شیطان، خودآگاه یا ناخودآگاه سبب شود «زن و کودک و بوم ایرانیان» وجهالمصالحه برای اهداف و منافع شخصی، گروهی یا حزبی قرار بگیرد. سرایش این بیت و البته ابیات پیش از آن در شاهنامه فردوسی به گونهای است که گویی خیانتی به کشور بالاتر از این «وجهالمصالحه قرار دادن» وجود ندارد. قطعا مخاطب این بیت همه ایرانیان با هر طرز تفکری میتوانند باشند، اما رعایت این تذکر و تفکر در این بیت بر حکمرانان، احزاب، گروههای قدرتمند دولتی و غیردولتی و هر آنکه به نوعی در دفاع از کشور و توسعه آن و پاسداشت منافع ملی نقش دارد، بارزتر است.
در دفاع ملی اخیر سه واژه «زن و کودک و بوم ایرانیان» فراتر از معنای ظاهری خود، ناگهان در عمق فرهنگی کهن معنایی ژرفتر یافتند، چنانکه در جایگاه «هویت ملی» به مثابه «با ارزشترین میراث مشترک همه ایرانیان» خودنمایی کردند. این شاخص اصیل عموما در بزنگاهها بمانند مشارکت همگانی در سوانح طبیعی، هماوردی در مسابقات ورزشی بینالمللی و قطعا از همه مهمتر در دفاع از میهن، خودنمایی آشکارتری مینماید. چرایی آن هم از یکسو به ارزشِ «قدمتِ یک ملت» برمیگردد.«ایران» فراتر از ذات ارزش «قدمتِ یک ملت» که ماندگاری هزاران ساله را بالذات در جایگاه ارزش معنا میکند، اثرگذاری، تمدنسازی و خلق ارزشِ جهانی را هم در طولِ تاریخِ این قدمت به عنوان ارزش افزودهای بزرگ همراه دارد.
درک واضحتر و عیانِ ارزشِ این سرمایه اجتماعی، پس از این دوران بر حاکمیت و ملت ثابت شد. قطعا اکنون نگهداری از این دستاورد و چگونگی استمرار آن در جهت بهبود حال و احوال ملت و مقبولیت بیشتر حاکمیت نزد ملت هر چند سخت، اما لازم و اولویت اول کشور است. لازمه توسعه کشور با اطمینان به آمادگی همیشه در دفاع ملی در منظر بدخواهان ایرانستیزِ بیگانه در همین امر خلاصه میشود که قطعا به تغییر نگرشها و باورهایمان و حتما رفع برخی سوءتفاهمها در بستر گفتمان داخلی در حوزههایی برمیگردد.
ایجاد رضایت عمومی و مهمتر از آن بسترسازی اجتماعی برای گفتمان برد – برد داخلی برای بالا بردن تابآوری مردم، شنیدنِ مردم و عمل به آنچه صحیح است در رفع تبعیض و سوءمدیریت و استفاده بیپیشفرض از تمام پتانسیلهای انسانی، مدیریتی، علمی و منابع کشور در جهت خدمت به ملت و استفاده صحیح از رسانه برای بیان خلاقانه و اثرگذار خدمات و به اشتراکگذاری کاستیها و تلاشها و باور به بسترسازی در راستای افزایش مشارکت اجتماعی که پیشدرآمد و تمرینِ مشارکت سیاسی پایدارِ مردم در آینده است، سبب میشود هزینه اتحاد و انسجام ملی در بزنگاهها پایین بیاید و بیگانه ایرانستیز با مشاهده درک متقابل ملت و دولت و صداقت بین آن دو و اعتماد عمومی، در برآورد سوءاستفاده از شکافهای فیمابین ملت و دولت در عرصههای اقتصادی و اجتماعی با تکیه بر پیشفرضِ کاهش چشمگیرِ اعتماد عمومی یا سرمایه اجتماعی، به حمله نظامی یا نفوذ و خرابکاری فکر هم نکند.
این امر زمانی حاصل میشود که دشمن ایرانستیز ببیند این استحکام و انسجام ملی دائمی، راه را برای رسیدن به اهداف ایرانستیزانه میبندد. قطعا در راه این وفاق ملی گسترده هم موانع جدی حل نشده ماحصل کنش و واکنشهای پیشینمان وجود دارند و هم موانع جدید ازسوی هر بیگانه ایرانستیزی که ایران اسلامی را قوی، پیشرفته و مرفه نمیخواهد به وجود خواهد آمد. گشاینده گره این مشکلات در چگونگی نگاه به مسیر اصلاح با وجود اختلافنظرها و سلیقههای متفاوت که همگی هر چند دل در گروی ایران دارند، اما ممکن است در نظر دیگری ناکارآمد یا حتی دشمنپسند به نظر آید، میگذرد.
در این مسیر است که حداقل وجود دو نگاه گرهگشا است؛ اول تجربه اتحاد ملی در جنگ تحمیلی اخیر که سبب درهم ریختن بنیادین محاسبات به ظاهر بدیهی دشمن ایرانستیز شد. نگاه دیگر که مکمل نگاه نخست میشود، اطمینان به این واقعیت رخ داده است که گفتوگوها و حتی مباحثات غلیظ به ظاهر متضاد در بستر ملی از سوی کسانی رخ میدهد که در بدترین شرایط حملات بیگانه ایرانستیز، در دفاع از حاکمیت ملی با جان و دل و در مقام زبان و عمل یکصدا شدند. لذا هر بحث درون خانوادگی در این راستا با خاطری آسوده از امنیت ملی صورت میگیرد. البته حفاظت از این همبستگی و نظارت امنیتی مبتنی بر پروتکلهای صحیح بر مداخلات اندک احتمالی عناصر دشمن خارجی امری بدیهی است. از تمام این بحث که بخش بزرگی از آن برمبنای مطالعه رفتار و فرهنگ کهن و ناخودآگاه جمعی ایرانیان بود این است که قطعا حرکت حاکمیت به ایجاد «سوگیری یا جهتگیری مبتنی بر اعتماد» با توجه به قابل لمس بودن آن برای مردم، در قیاس با «سوگیری و جهتگیری صرفا مبتنی بر اقتدار» برای ماندگاری و حفظ حاکمیت ملی حتما و قطعا قدرت حاکمیت ملی را افزونتر میکند.
زیرا اولا شکافهای احتمالی بین ملت و حاکمیت را در مشارکت اجتماعی پر مینماید. ثانیا پیشفرض در نگاه ملت را که حاکمیت در زمان اقتدار خواستههای آنها را نادیده میگیرد، میزداید. در زبان سادهتر جهتگیری در راستای جلب اعتماد ملی خود به خود سبب اقتدار میشود و اگر سوگیری برمبنای اعتماد هر چند با پیشفرض حل مشکلات و مسائل بیشتر و صرف انرژی افزونتر باشد، درنهایت «اقتدار ملی پایدار» را سبب میشود که این جهتگیری از هر حیث به جهتگیری صرفا مبتنی بر اقتدار ارجحیت جدی و بدیهی دارد، زیرا سبب «اقتدار ملی درونزا با وجود تمام سلایق دوستدار ایران قوی، مستقل، در رفاه و پیشرفته» میشود.
سوگیری مبتنی بر اعتماد از فرآیند پویای اجتماعی میگذرد که ماندگاری خود و اقتدار را تضمین میکند، اما در سوگیری صرفا مبتنی بر اقتدار، هر چند با نیت نیک، چون نقش فرآیند و گفتمان در آن کمرنگ و نقش دستور و الزام در آن بیشتر است، تضمینی را که امضای هر سلیقه به ظاهر متفاوت اما همجهت با حاکمیت ملی پای آن باشد، همراه ندارد. این سوگیری اعتماد البته مبتنی بر عملکرد علمی و عملی و ایجاد باور به مشارکت اجتماعی به شکل ملموس، شاهکلید تداوم مسیر مقاومت سرافرازانه ملی است. حضور مردم متشکل در قالب سازمانهای مردمنهاد و تشکلهای اجتماعی شناسنامهدار، تشکلهای تجار و اصناف و بازاریان، فرهیختگان و دانشگاهیان، روحانیون و علما و تشکلهای دانشجویی موافق و منتقد و حتی مخالف در بستر گفتمان حول حاکمیت ملی و تضارب سازنده افکار و رصد و نقد مداوم جامعهشناسان دلسوز ایران و هوشیاری اصولی نهادهای امنیتی و انتظامی، قطعا امکانپذیر است.
هر آنچه را سبب همگرایی غیردستوری واقعی در راستای حفظ و انسجام اتحاد ملی راستین با مشارکت اجتماعی در بستر همدلی مبتنی بر شاخص مشترک «میهن» با وجود کثرت افکار و سلایق و مباحثات شود، بپاییم و از هر آنچه سبب واگرایی حتی با نیت نیک، ناخواسته سبب سوءاستفاده بیگانه ایرانستیز از شکافها شود به شکل مصلحانه جلوگیری کنیم. «پیکره واحد متکثر ملی ایرانیان» از همزیستی و همافزایی این تفاوتهای زیبای مصلحانه ساخته میشود.
۲۱۶۲۱۶
بدون نظر! اولین نفر باشید